ایران آباد

داستان های من و خرید کالای ملی!

ایران آباد

داستان های من و خرید کالای ملی!

بانوی ایرانی سه چهار سالی هست که تلاش برای خرید کالای ایرانی و ملی را شروع کرده...با ما در این راه سخت٬ اما شیرین همراه باشید!

*****

طبیعتا اینجا مکان ثبت خریدهای ایرانی ماست پس اینطور تصور نشه که ما دائم در حال خرید هستیم:) بانوی ایرانی و آقای همسر زندگی متوسط و تا اونجا که ممکن باشه بدون اسراف و تجملات رو دوست دارند، پس همینطور هم زندگی می کنند.

*****

سه تا فرزند هم داریم:
آقاپسر که نزدیک نه سالشه
گل پسر که نزدیک سه سالشه
و نی نی توراهی که انشاءالله مرداد ماه بدنیا میاد...

آخرین مطالب

آقای همسر عزیز و آقاپسر (که فکرو ذکرش ورزش هست) دیشب رفتند و یک عدد دسته تنیس با کیفیت خریدند به قیمت ۱۸ هزار تومن. 

یکساعتی بعد از برگشتن به خونه آقای همسر فهمیدند که تولید چین هست.

خسته شدم از این محصور و محاصره بودن در میان این همه جنس چینی و ترک... 

بانوی ایرانی
۲۲ شهریور ۹۵ ، ۱۷:۲۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

دخترم "حانیه" در آستانه روز ولادت بانوی خوبیها حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز دختر متولد شد....الحمدلله... از خدای مهربان میخوام مایه روشنی چشم و باقیات الصالحات من و بابایی ش باشه...


 "حانیه" از القاب زیبای حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها و به معنای بسیار مهربان نسبت به همسر و فرزندان است:)


خوشحالم ازینکه با دقت تمام همه وسایل حانیه بانوی عزیزمون رو ایرانی  خریدیم. الحمدلله


بانوی ایرانی
۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۵۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

آقای همسر عزیز عادت دارن گاهی اوقات با یه چیز کوچیک ما رو سورپرایز کنن:)


آخرین بار که برای خرید رفته بودن چهار تا آبنبات چوبی قرمز خوشگل خریدن که چهارتایی (بخصوص خودم و خودش) کنار هم بشینیم و به یاد اون قدیما بخوریم.


یهو به ذهنم رسید ببینم این آبنبات ها ایرانی هستن یا نه. البته خندم گرفت ازین فکر. از بس که تو فکر خرید ایرانی بودم به آبنبات های طفلکی هم شک کرده بودم!


خلاصه با زحمت پوسته آبنبات رو بررسی کردم(چون خیلی در هم پیچیده بود) نتیجه عجیب بود. خیلی عجیب.


بارکد که ایرانی نبود.


یک قسمت نوشته شده بود تولید شده در کلمبیا!!!


یعنی مبهوت شدم. 


کشورهای آمریکای لاتین پرواز مستقیم تا ایران ندارن و دو سه روزی طول میکشه طی مسافت با احتساب معطلی و .... 


آخه چه لزومی به واردات این آبنبات ها بود؟

یعنی چه ضرورتی داشت ورود اینا؟ 

 آیا کالای ضروری بودن؟

آیا مشابه داخلی نداشتن؟

آیا خواص خیلی ویژه ای درش مستتر بود؟!


مثل اینکه باید با دقت باز هم بیشتری سمت خرید رفت...


جنس خارجی ممنوع حتی یک آبنبات چوبی!



بانوی ایرانی
۰۷ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۴ نظر

از کانال حامیان تولید ملی تلگرام آقای همسر عزیز متوجه شدم بعد از جی۵ و اسپایدر، مدل جدید گوشی جی ال ایکس شروع به تولید و فروش اینترنتی کرده.

 

اسپایدر رو بعد از گوشی جی۵ من سه تا از اعضای خانواده م خریده بودن و بجز برادرم که اشکالاتی بهش وارد می دونست بقیه راضی بودند. از نظر من مشکلش صفحه کوچیکش بود که فکر میکنم حدود ۴ونیم اینچی بود.


اما از گوشی جدید خبرهای خوبتری به گوش می رسید. بسیار شکیل، باریک، سبک(گوشی جی۵حدود ۲۳۰گرم و این یکی حدود ۱۵۰گرم)، امکانات خوب، دوربین جلو۱۳ و روبرو۵ و....


خب این دفعه نوبت من بود. گوشی آقای همسر عزیز یکم قدیمی شده بود و از نظر حجم اطلاعاتی که توش داشت و باید می داشت دیگه نمی کشید. با پس اندازی که جمع کرده بودم تصمیم گرفتم گوشی ماد رو به عنوان هدیه تولد برای آقای همسر عزیز بخرم.


باخودشون که درمیون گذاشتم گفتن نه من لازم ندارم گوشی تو هم سنگینه هم تاچش شکسته، من میخوام برات بخرم.


خلاصه از من اصرار و از ایشون انکار. 


آخرش تصمیم گرفتیم تا طرح نصف قیمت هستش(چون قیمت اصلی گوشی ۸۰۰هست و الان ۴۰۰ میدن) ثبت نام کنیم تا ببینیم قسمت کی میشه:)


یکی دو هفته ای از ثبت نام اینترنتی گذشته بود که آقای همسر عزیز با یه بسته اومدن خونه. 


یک گوشی سامسونگ جدید!


من که بعید و تقریبا محال می دونستم ایشون جنس خارجی بخرن بخصوص که مشابه ایرانیش هم موجود هست جویای ماجرا شدم، که گفتن هدیه ی یکی از دوستان خیلی صمیمی شون هست. خدا قسمت کنه ازین دوستای باحال:)


با جستجو در نت متوجه شدیم قیمت گوشی شون حدود هفتصد هست. از نظر امکانات هم بسیار بسیار شبیه گوشی ماد بود. البته تو یکی دو مورد ماد جلوتر و پیشرفته تر هم بود!(مثل سبکی).


خلاصه این شد که این بار هم آقای همسر عزیز برنده شدن و گوشی ماد رو که حدود ده روز بعد به خونمون رسید به عنوان هدیه تولد تقدیم بانوی خونشون کردن:)))


گوشی ماد تولید شرکت ایرانی جی ال ایکسGLX



بانوی ایرانی
۰۲ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۳۳ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

تا مرداد ۹۳ یک گوشی ساده k750 داشتم که عمرش به سر رسیده بود و بعضی دکمه هاش کار نمی کرد. تعمیرات هم افاقه نکرد. این بود که تصمیم گرفتم گوشی لمسی بخرم. 

و طبق رویه مون، ایرانی!


تحقیقات زیاد اینترنتی منو به آخرین مدل گوشی جی ال ایکس رسوند. جی ۵. 

تو سایت و در قسمت نظرات مربوط به این مدل تعریف زیادی ازش کرده بودن. 

اکثرا هم راضی بودند. 

بهترین مزیتش از نظر من صفحه حدود شش اینچی ش بود. 

در واقع چیزی بین گوشی و تبلت که بهش فبلت هم میگن. 


بعد از تحقیقات مجازی نوبت به تحقیقات چهره به چهره :) رسید. 


متاسفانه در این بخش همه بجز آقای همسر عزیز منو دلسرد کردن. از دوست و آشنا گرفته تا فامیل و بقیه خانواده. 


ریسکش زیاده...

انگار میخوای پولتو بریزی دور...

یعنی انقدر پول داری که بخوای ۵۰۰ هزارتومن حروم کنی...

من که از جنسای ایرانی خیری ندیدم...

یکی از دوستام ازین جی ال ایکس قدیمیا داشت اصلا بدرد نمی خورد، کلی خرجش کرد...


دوستای آقای همسر هم تقریبا همشون فاز منفی می دادند.


اما من مصمم بودم.


واقعا مصمم.


با اینکه ۵۰۰ هزارتومن واقعا برامون پول بود، اما با آقای همسر عزیز تصمیممون رو گرفتیم. 


یادم هست ماه رمضان بود. نیت قربه الی الله کردیم و اینترنتی ثبت نام کردیم.


چند روز بعد گوشی در دستم بود.

هدیه تولدم از آقای همسر عزیز.


خیلی بهتر از چیزی بود که فکر می کردم. صفحه بزرگ، دوربین خوب، دسترسی های راحت....


تازه با خودش کلی برکت آورد. 


عضو گروه آشپزی شدم و کلی چیز یاد گرفتم...


عضو گروه همسرداری شدم و نگاهم به زندگی مشترک خیلی تغییر کرد و بهتر شد...


فایل های صوتی کتاب من دیگر ما استاد عباسی ولدی رو از یک لیست انتشار دریافت کردم و بالکل نگاهم به تربیت فرزند عوض شد...


بعدش یک گروه صلوات برای ظهور آقامون و سه تا گروه تربیت فرزند تشکیل دادم بعلاوه یک گروه همسرداری و الحمدلله تونستم هم یه جورایی واسطه خیر بشم هم اصول مدیریت های مجازی رو تا حد زیادی یاد بگیرم...

 

آخرش هم یک کانال تربیت فرزند درست کردم که خیلی خوب بود و اعضاش روزبروز زیادتر میشدند تا اینکه بخاطر بارداری و حال خرابم دنیای مجازی رو کلا کنار گذاشتم.


تمام این برکات رو از این تصمیم به ایرانی خریدن می دونم. چون افراد زیادی هم چنین گوشی هایی دستشون داشتن و این همه تو زندگیشون اثر خوب نداشته که به عکس تو بعضی اوقات متأسفانه اثرات منفی زیادی هم داشته...


خلاصه اینکه همه جوره از گوشی راضی بودم.

تنها و تنها ایرادش وزن زیادش بود که آقای همسر رو ناراحت می کرد. تا اینکه گوشی چند ماه پیش (بعد دوسال استفاده مداوم) توسط گل پسر مهربون در یک حرکت ضربتی گاز (!) گرفته شد و صفحه ش شکست و در اقدام بعدی بخاطر بی احتیاطی خودم زیر پا موند و تاچش شکست.


ادامه دارد...

گوشی موبایل ایرانی GLX


بانوی ایرانی
۳۱ تیر ۹۵ ، ۰۶:۲۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

مامان خانم هم از طرفدارهای تولید ملی و کالای ایرانی هستن. تو بیشتر وسایلی که می خرن دقت دارن که حتما ایرانی باشه. 


(تنها استثنائی که دارن تو خرید روسری هست که چون حساسیت زیادی در مورد طرح و رنگش دارن و تو بازار هم مارک های ایرانی خیلی زیاد نیستن اونقدرها حساس نیستن. بزودی ان شاء الله در مورد روسری هم یک پست جداگانه خواهیم داشت) .


القصه پرده های خونه مامان خانم نیاز به تعویض داشتن و با عروسمون برای خرید پرده رفته بودن. 


تعریف می کردن که مغازه های زیادی رفتیم تا می گفتیم «پرده ایرانی»، می گفتند نداریم یا نیست یا پارچه های ایرانی کیفیت ندارند و الی آخر.


اما سرانجام جدیت و همت مامان خانم نتیجه داد و تونستن پارچه پرده ای ایرانی پیدا کنن و سفارش دوخت بدن:)


الحمدلله.


پرده ایرانی



بانوی ایرانی
۲۲ تیر ۹۵ ، ۰۶:۴۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

عید همه شما دوستان عزیز، حامیان تولید ملی و کالای ایرانی ، طرفداران شکوفایی اقتصادی ایران خیلی مبارک.

از خدای مهربان میخوام که عیدی های بزرگ به شما و من و خانواده م عنایت کنه. ان شاء الله


*****


 گل پسر مهربون و شیرین ما علاقه زیادی به تخریب اشیاء و وسایل منزل دارن و خب ما هم به مثابه یک تعمیرکار ماهر ، یکی از وسایل همیشه لازممون برای تعمیرات حتی الامکان، چسب قطره ای هستش. 


از قدیمها یادمه تنها مدل چسب قطره ای از این کوچولوها بود که چند قطره هم بیشتر توش نبود و معمولا زود هم می خشکید و اگر به دست می چسبید کمتر از کندن پوست دست چاره برطرف شدنش نبود:) ( مثلا برای وضو که نباید مانعی در اعضای وضو باشه)


این اواخر اما مدل های متنوعی تو بازار بود که اکثرا خارجی بودند و ما هم گریزی از خریدنشون نداشتیم. 


در واقع جزو معدود مواردی بود که به خارجی بودنش رضایت داده بودیم . از سر اجبار البته!


تا اینکه به یک مورد برخوردیم که گرچه ایرانی نبود اما اون طور که روش نوشته شده بود در ایران پر می شد. خب همینقدر هم غنیمت بود. قرار گذاشتیم که از این به بعد همین مدل رو بخریم.


تا اینکه چند شب پیش بطور اتفاقی متوجه شدیم که چسب رازی هم نوع قطره ای رو تولید میکنه. اگه بدونید چقدر از فهمیدن این موضوع خوشحال شدیم.


چسب بسیار قوی ، خیلی روان، دو تا درپوش برای خشک نشدن چسب و حجم زیاد از مزایای این چسب خوب هست.

مزیت دیگه هم اینکه حلال خاص داره که پشت مقوای چسب معرفیش کرده و در صورت نیاز میشه تهیه کرد و خرید.


خلاصه اینکه آقای همسر عزیز چسب رو خریدند و من دیشب بدور از چشم گل پسر مهربون که خواب بود(چون همواره در حال مخالفت با کارهای ما هست) وسایلی رو که در یکماه اخیر تخریب کرده بود، تعمیر اساسی کردم:)))


چسب قطره ای رازی



بانوی ایرانی
۱۶ تیر ۹۵ ، ۱۹:۵۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

برای خرید لباس به حراجی که تو خیابان سمیه زده بودند رفتیم. لباس ها خیلی هاش مارک تولیدی خودشون رو داشت. بعضی ها مارک چینی و یکسری هم اصلا مارک نداشتن.


دو تا تیشرت و یک شلوار انتخاب کردم که فقط یکی مارک ایرانی داشت. دو تای دیگه هم به نظر ایرانی می اومدن.


موقع حساب کردن از فروشنده پرسیدم اینها ایرانی هستن؟ یکیشون گفت بله شلوار مال تولیدی خودمونه و اون دیگری گفت که یکی از تیشرت ها ایرانی نیست.


اون لباس رو که ایرانی نبود همون موقع برداشتم و سر جاش قرار دادم و بعد حساب کردم.


نگاه متعجب دو فروشنده رو وقتی در مورد ایرانی بودن لباس ها پرسیدم و بعد مارک خارجی رو سرجاش گذاشتم، فراموش نمی کنم.


تعجب از نگاهشون می بارید...


تولید ملی


بانوی ایرانی
۱۳ تیر ۹۵ ، ۰۳:۱۱ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلام به دوستان بزرگوار ، حامیان تولید ملی و کالای ایرانی.

طاعات و عباداتتون مقبول درگاه خدای مهربان.

ان شاء الله در سال پیش رو بهترین مقدرات الهی برای تک تک شما و من حقیر و خانواده م رقم بخوره....


*****


قدیمترها که تلگرام داشتم تو یکی دو تا گروه آشپزی هم عضو بودم. 


خیلی از غذاهای خوشرنگ و لعابی که خانمها تو گروه می گذاشتند با فر یا توستر قابل تهیه بود.


این بود که اواخر سال ۹۳ به فکر خرید یک توستر (بیشتر کارهایی که با فر میشه کرد با توستر هم میشه) افتادم. 


چون قبل از اون هیچ آشنایی با این وسیله نداشتم مدت نسبتا زیادی وقت گذاشتم برای پیدا کردن ویژگی های توستر مناسب در نت.


مدل های خیلی متنوعی در بازار موجود بود. 


و البته همه بجز یک مارک، خارجی!


در ایران فقط پارس خزر چند مدل تولید داشت که بزرگترینش ۲۸ لیتری بود. 


نیت قربة الی الله کردم و از بین اون همه مدل متنوع و مشتری پسند خارجی و چند مدل محدود ایرانی، برای پیشرفت کشورم و خوشحالی رهبرم جنس ایرانی (همون حجم ۲۸ لیتریش رو) خریدیم.

و الحمدلله تا به امروز هم ازش راضی هستم.


اما مشخصات این آون توستر خوب:


*مجهز به جوجه گردان،

*زمان سنج قابل تنظیم،

*قابلیت تنظیم حرارت تا ۲۵۰ درجه،

*سینی طبخ غذا(که برای سرخ کردن هم مناسب و کاربردیه)،

*توری کباب پز،

*سیستم گردش هوای گرم،

*چراغ داخل فر،

*سینی در سه طبقه قابل تنظیم،

*امکان دادن حرارت از بالا یا پایین یا هردو.


در کل وسیله بسیار خوب و کاربردی و بدردبخوری هستش. خدا خیر به طراحان و سازندگانش بده.


به نظرم تنها ایرادی که بهش وارده همون حجم کمش هست. بطوریکه بزرگترین سایز اون ۲۸ لیتریه. 


در حالی که اگر قرار باشه از توستر بجای فر استفاده بشه(چون واقعا این قابلیت رو داره) حجم حدود ۴۵ لیتری مناسب تره و هنوز برام سؤاله که چرا پارس خزر که الحمدلله در تولید وسایل برقی مختلف بخصوص در سال های اخیر پیشرفت چشمگیری داشته، به تولید توسترهای کوچک اکتفا کرده؟


توستر پارس خزر


بانوی ایرانی
۱۰ تیر ۹۵ ، ۰۳:۳۵ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

بر خلاف دوتای قبلی این بار دوره بارداری بسیار سختی رو تجربه کردم تا حدی که هنوز هم از نظر روحی و جسمی به شرایط نرمال برنگشتم.


حدود هفت ماهگی بارداری بود که آزمایشات نشون داد ذخیره آهنم به صفر رسیده و به یک متخصص خون ارجاع داده شدم.


دوازده آمپول ونوفر که سه تا سه تا باید داخل سرم تزریق میشدن نسخه ای بود که ایشون برام تجویز کرد.


ونوفرها رو که دیدم از روی بارکدشون متوجه شدم تولید کشور سوئیس هستند. متأسف شدم و آرزو کردم کشور عزیزمون در زمینه دارو هم به خودکفایی کامل برسه.


الحمدلله کشور ما در زمینه تولید دارو پیشرفت های فوق العاده ای داشته اما هنوز تا هدف نهایی راه زیادی هست.


**********


«ت*ک*م*ل*ه»

متأسفانه کم نیستند پزشکانی که باوجود داروی ایرانی، مشابه خارجیش رو به مریض هاشون سفارش می کنن. 


برادرم به سفارش دکتر بخاطر مشکل دختر کوچولوش از داروی زادیتن(که خارجی هستش) استفاده می کرد که کمیاب بود و این اواخر نایاب شد. ناچار از مشابه داخلیش به نام کتوتیفن استفاده کرد. خیلی از ایرانیش راضی تر بود. می گفت نوع خارجی رو که دخترم میخورد همیشه در طول روز یک اعصاب خردی داشت اما الحمدلله نوع ایرانیش با همون اثر مثبت، دیگه اون اعصاب خردی رو هم برای بچه نداره.


تولید ملی


بانوی ایرانی
۰۴ تیر ۹۵ ، ۰۴:۵۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

یکی دو سال پیش که نسبت به قبل در ایرانیزه شدن :) جدی تر شده بودیم یکبار آقای همسر عزیز گفتند که ما که بیشتر وسایل و خورد و خوراکمون ایرانیه چرا چای ایرانی نمی خریم؟


سؤال خوبی بود. جوابش هم این بود که خب احتمالا چون به فکرمون نرسیده بود!


چای احمد، چای دوغزال و ... چای هایی بودند که تا اون موقع مصرف می کردیم و همه تماما خارجی بودند.


پیشنهاد آقای همسر باعث شد که از اون به بعد چای ایرانی بخریم و خیلی هم از این بابت خرسندیم.


چند تا نکته برای شما عزیزی که ان شاءالله تصمیم دارین از این به بعد چای وطنی بخرید و بنوشید:


۱- قیمت چای ایرانی چندان تفاوتی با نوع خارجی نداره.


۲- چای ایرانی نسبت به انواع چای خارجی هم دیرتر (حدود هشت دقیقه دم کشیدنش طول می کشه) هم کمتر رنگ میده.


دلیلش هم تا اونجا که من شنیدم اینه که انواع خارجی رو متأسفانه با رنگ های مصنوعی و حتی سرطان زا آغشته می کنن تا جلوه و رنگ و طعم بیشتری داشته باشه.


۳- یک مسئله دیگه هم طعم چای ایرانیه که مقداری تلخ تر از چای خارجی هستش و تهش یک طعم خاصی داره. برای کسانی مثل ما که مدت های طولانی چای خارجی خوردند شاید اولش یک مقدار نامأنوس باشه اما به زودی عادت می کنیم. 


خصوصا موقعی که به این مسئله فکر میکنیم که با این خرید شاید کمک کوچکی در پیشرفت اقتصاد ایران عزیزمون داشته باشیم.



چای ایرانی


بانوی ایرانی
۰۱ تیر ۹۵ ، ۱۵:۳۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

یکی از کارهایی که من میکنم اینه که به عمد تو جاهای مختلف(در جمع های خانوادگی، بین دوستان، در محافل خانمانه و حتی در محیط منزل مخصوصا جلوی آقاپسر) بحث کالاهای ایرانی رو پیش می کشم. 


این کار اگه باعث تشویق افراد حاضر تو اون جمع هم نشه(که حتما تا حدودی میشه) ، کمترین فایده ش اینه که به گوششون میخوره و دفعه بعد که از نفر دیگه بشنون براشون آشنا و البته اثر گذارتره‌.


البته چون این فرآیند یک جور «فرآیند فرهنگی» هستش طبیعتا زمان میبره و انتظار نداریم یکدفعه نظر شنونده تغییر کنه.


در کل معتقدم حتی اگر با یک گل بهار نشه، اما با یک گل آغاز که می تونه بشه...


کالای ایرانی


بانوی ایرانی
۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۵:۱۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱ نظر

امشب برای خرید نوار چسب و چند تا چیز دیگه رفتیم بیرون.


مغازه لوازم التحریری دو نوع چسب داشت که هر دو چینی بودند. 

وقتی پرسیدیم ایرانی ندارید گفت: ایرانی مال اون قدیما بود. اون نوار چسب باریک ها که رنگش هم زرد بود.


چند تا مغازه دیگه هم سر زدیم. آخر سر از فروشنده ای که احتمال می داد نوار چسب ایرانی باشه خرید کردیم. 


هر چند با توجه به اسمش بعید میدونم واقعا ایرانی باشه.


خرید کالای چینی ممنوع!


بانوی ایرانی
۲۹ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

آقای همسر عزیز از مأموریت ده روزه شون به شهر دوست داشتنی یزد، برام یه کیف ترمه سوغاتی آوردن. 


من علاوه بر اصرار برای خرید کالای ایرانی، عاشق وسائل و محصولات سنتی ایران عزیزم هم هستم و معتقدم بسیاری از عادات و سنت ها و وسایلی که مردم در قدیم استفاده می کردن با روح و جسم ما آدما سازگارتر و آرامش بخش تره. مثلا همین کیف ترمه که انگار با آدم حرف می زنه:). 


خلاصه که کلی ذوق کردم.


کاش همه آقایون بدونن بعد از ابراز محبت زبانی و عملی ، هیچ چیز مثل یه هدیه ی قشنگ خانوما رو خوشحال نمی کنه!



* پارچه زیرش هم جانماز سه تکه ترمه هست که به آقای همسر هدیه دادن و چون برای نماز پارچه طرح و نقش دار مکروه هستش، من به طرز ماهرانه ای ازشون به عنوان رومیزی استفاده کردم.



کیف ایرانی
بانوی ایرانی
۲۶ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۵۱ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰ نظر

اواخر سال ۹۴ شبکه افق برنامه شبه مستند و جذابی پخش کرد به نام «من با تولیدات کشور خودم زندگی می کنم» که مربوط به یک خبرنگار فرانسوی بود که تصمیم می گیره تمام وسایل زندگیش رو از محصولات کشورش تهیه و استفاده کنه. وقتی وارد این وادی میشه با مشکلات بسیاری روبرو میشه و البته اطلاعات ارزشمندی هم نصیبش میشه.


و سرانجام با سختی و مشقت بسیار زیاد در آخر کار موفق میشه بیش از ۹۵ درصد زندگیش رو کاملا فرانسوی کنه.


من این مستند رو با اشتیاق دنبال می کردم و آخر سر هم پیامک زیر رو که امشب تو پیامک های گوشیم اتفاقی دیدم، برای شبکه افق و روابط عمومی صدا و سیما ارسال کردم.


*************

سلام. 


برنامه «من با تولیدات کشور خودم زندگی میکنم» از شبکه افق رو دیدم. 


خیلی جالب بود.


واقعا ممنون از شبکه خوب افق. 


من و همسرم بیشتر از سه ساله که داریم این تلاش رو انجام میدیم و بسیاری از مشکلات اون خبرنگار رو تجربه کردیم. 


سوال و پیشنهادم اینه که چرا این مستند قشنگ از شبکه های پربیننده تر مثل شبکه یک و در ساعات پر بیننده پخش نمیشه. 


بالاخره باید ازیه جا شروع کرد. 


مردم باید بدونن که درسته این کار سخته و هزینه هایی هم داره ، اما مردم کشورهای دیگه هم درگیر این پروسه به نفع تولیدات ملی خودشون هستن و تشویق بشن. 


این مسئله باید برای هر فرد افتخار باشه . 


و صدا و سیما بییییییشترین اثر رو میتونه در این فرهنگ سازی داشته باشه. 


خدا خیرتون بده.


************



این مستند واقعا دیدنی رو می تونید از اینجا(+) دانلود کنید:)



بانوی ایرانی
۲۳ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۱۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

وارد مغازه شدم. 


برای نی نی توراهی جوراب میخواستم. 


یک نوع جوراب داشت که عروسک های کوچولوی قشنگی روش داشت . نگاه کردم.


نوشته بود «ساخت ایران». 


اما رنگش طوسی بود که دوست نداشتم بعدم عروسکش روی ساق پا بود که معمولا دیده نمیشه.من میخواستم روی پا باشه. 


نگاه کردم دیدم یه سری جوراب دیگه هم هست همین مدلی که دوست داشتم. 


گفتم میشه اونا رو ببینم؟ 

گفت بله. 

گفتم کجاییه؟ 

گفت خانم اینا کار تهرانه. 


توی دلم خدا رو شکر کردم که ایرانین. 

بعد خوشگلترینش رو انتخاب کردم.


یه جوراب نوزادی سفید با یه خرگوش خوشگل روی پاش!


خونه مامان اینا که رسیدیم شروع کردم برای خواهرکوچیکم تعریف کردن که بله دفعه قبل جوراب چینی نخریدم، این دفعه یه خوشگل ایرانی نصیبم شد...


خواهرم همین طور که داشت جوراب رو می دید گفت: مغازه دار بهت گفت ایرانیه؟

گفتم آره خب.

خندید و گفت دختر اینجا که نوشته :

made in china!


تا خودم ندیدم باورم نشد :(


توی دلم گذاشتم به حساب اشتباه فروشنده. 


هر چند آقای همسر اعتقاد داشت که ایشون دروغ تحویل بنده دادند. و بخاطر فروختن یک جوراب خارجی چند هزار تومانی علاوه بر اینکه به تولید ملی ضربه زدند، مال حرام رو هم وارد زندگیشون کردن:((



تولید ملی


بانوی ایرانی
۲۰ خرداد ۹۵ ، ۰۳:۲۰ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر

توی همین دفترچه های تبلیغاتی که دم در میان خیلی پرطمطراق تبلیغش رو کرده بودن:


هرلباس گشادی لباس بارداری نیست...

بهترین لباس های بارداری را از ما بخواهید...

و...


ترغیب شدم برای خرید. گرمای هوا و حرارت درونی شدید دوران بارداری واقعا اذیتم می کرد. دنبال پیراهن بلند و گشاد و فوق العاده خنک بودم.


خیابان صفائیه ، پاساژ طلا ، طبقه زیرزمین. 


مغازه کوچکتر از اون بود که فکرش رو میکردم. خانم نسبتا جوانی فروشنده ش بود. وقتی گفتم چی میخوام چند تا لباس نشونم داد. یکیش رو واقعا دلم خواست.

 

به اتیکت لباس نگاه کردم. تایلندی بود.


گفتم ایرانی چی دارید؟ 

گفت بیشتر جنسای ما ترک هستن. هم زیبا هم بادوام. 

گفتم ایرانی ندارید؟ 

گفت داریم اما قشنگ نیستن.

و چند تا مدل رو نشون داد. 

راست می گفت ، چندان دلچسب نبودن.


گفت حالا چرا اصرار داری ایرانی باشه؟

گفتم شما چی فکر میکنی؟


گفت تولید ملی و این حرفا حتما!

گفتم بله.


گفت جنسای ایرانی همینه که میبینی . نه قشنگن نه تنوع دارن نه جنس درست و حسابی. 

گفتم اگه بگردم قشنگ هم پیدا میشه.


گفت نمیشه.

گفتم یکم سخته اما حتما میشه. ما الان چند ساله که فقط لباس ایرانی می خریم.


تعجب کرده بود. میخواست ادامه بده اما منصرف شد. 


تشکر کردیم و بیرون اومدیم.


تولید ملی

بانوی ایرانی
۰۷ خرداد ۹۵ ، ۲۳:۵۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

بمناسبت نیمه شعبان تصمیم گرفتیم برای آقاپسر یه هدیه بیادموندنی بخریم. پول گزینه مناسبی نبود هرچند خوشحالش می کرد، چون داره پولهاش رو جمع می کنه‌. اما اسباب بازی اثرش بیشتر و بهتر بود.


چند وقتی هست نشر کتابک تو بلوار غدیر یک شعبه زده که بازیها و کتاب های خیلی متنوع و جدیدی داره. برخورد فروشنده هاش هم الحمدلله خوبه‌. نکته مثبت* دیگه ش هم در دسترس بودن وسایل هست که نیاز نیست مدام از فروشنده بخوای این اسباب بازی یا اون یکی رو بیاره:)



شب نیمه شعبان بعد از اینکه مسجد رفتیم و بستنی صلواتی مون رو خوردیم، رفتیم نشر کتابک.


حاصلش شد دو تا اسباب بازی ایرانی و جدید.که آقا پسر رو کلی خوشحال و البته مشغول کرد.


یکی شون بازی ساختنی (سازه هایی مثل الاکلنگ، تاب مکانیکی، آسیاب بادی، و جرثقیل) با آچار و پیچ گوشتی به نام «میکانو» بود. که ما شماره یک رو خریدیم و تا شش شماره داره که بتدریج پیچیده تر میشه و رده سنی رو البته بالای ده سال زده که آقای همسر در قسمت هایی به کمک آقاپسر می اومدن‌ و متاسفانه یکی از قرقره هاش کمی مشکل داره. 


دومیش بازی ای به نام «لیساژو» بود که بستن یک مدار نسبتا پیچیده است و با کمک لیزری که داره میشه اشکال مختلف رو روی دیوار تصویر کرد. که بنظرم کمی از سن آقا پسر بزرگتر بود ولی متاسفانه روی جعبه رده مناسب سنی ثبت نشده بود و لیزرش رو هم تا آوردیم خونه خراب شد و ۵هزارتومن دیگه برای خرید لیزر جدید تو خرج افتادیم!


کاش به سازندگانشون دسترسی داشتم تا بهشون بگم لطفا حالا که ما سعی داریم کالای ایرانی تهیه و خرید کنیم، شماهم کیفیت کار و تولیدتون رو بالا و بالاتر ببرید.




* تنها عیب این فروشگاه اینه که جنسهای خارجی علی الخصوص چینی هم زیاد داره که کار ما رو یکم سخت میکنه. چون وقتی بچه ها دست بزارن رو یک اسباب بازی خارجی سخت میشه منصرفشون کرد. نمونه ش گل پسر که خیلی سریع یک پازل چوبی پنج تصویره که شبیه کتاب هست و طرحهای جذابی هم داره و اتفاقا چینی هم بود از قفسه برداشت و محکم بغل کرد و ما هم مجبور به خریدش شدیم:(



بسته آزمایش علمی لیساژو-میکانو
بانوی ایرانی
۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آقای همسر عزیز که از پیگیری من در مورد کالاهای ایرانی خبردارن و الان دیگه خودشون هم از طرفدارهای پروپاقرص خرید این کالاها هستن(هر چند متاسفانه به بهانه عدم کیفیت و گرونی و ... خیلی از دوستانشون ساز مخالف می زنن ) امروز یک برگه کوچولو برام آوردن که توش کانال تلگرام « حامیان تولید ملی » رو تبلیغ کرده بود.


اگه از شبکه های اجتماعی استفاده می کنید و مثل بانوی ایرانی استعفا ندادین: ) میتونین عضو این کانال بسیار مفید و انگیزه بخش بشین.


من از طریق گوشی همسر رفتم و مطالبش رو دیدم . برای مدیرش آرزوی توفیق دارم.


 Hamian_Tolid_Melli@


کانال تلگرامی حامیان تولید ملی


بانوی ایرانی
۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳ نظر

یکی از لوازم مورد نیازمون دراور پلاستیکی بزرگ و جادار بود. 


آقای همسر همیشه دو سه تا کتاب و وسیله داشت که باید دم دست می بودن و جای خاصی نداشتن.


آقا پسر هم مدتی بود که به حل جدول علاقه مند شده بود و مجله هاش اینور اونور هال پخش و پلا بود و دائم باید جمع و جور میشد.


گل پسر هم که یکی از وظایف ذاتیش انگار کثیف کردن لباس هاش بود و تند تند باید لباس براش عوض می کردم و با این حالم ترجیح می دادم لباسهاش در نزدیک ترین نقطه قابل دسترس باشند.


همه این مشکلات رو یه دروار جادار محکم و البته زیبا حل می کرد.


مغازه های زیادی سر زدیم تا آخر با یه پلاستیک فروشی آشنا شدیم که از قضا  هم مجتمعی خودمون بود!


جوان خیلی منصف و با ادبی بود. برامون توضیح داد که از این نوع دراورها تو بازار خیلی زیاده اما تولیدی «دل آسا»از همشون بادوام تر و زیباتره، چون اصولا کار تخصصیش تولید همین دراورها هستش.‌ البته قیمتش هم یه کم گرونتره نسبت به جنسای دیگه.


اومدیم خونه و من جستجویی در اینترنت کردم و نمایندگیاش رو پیدا کردم.


 - نمایندگی آذر رو که رفتیم حدود ۲۰۰ می گفت. در صورتیکه این بنده خدا قیمت رو بهمون حدود ۱۸۰ گفته بود. در نتیجه دوباره رفتیم مغازه آقای همسایه و به سلامتی همون دراور پنج کشویی بزرگ و جادار و محکم و قشنگ و البته ایرانی رو خریدیم.


در کل خوبی این مسئله این بود  -از اونجا که من چندین و چندماه  دنبالش بودم و دقت کردم- که اغلب دراورهای موجود در بازار که از طیف وسیع مدل و رنگ و اندازه و البته قیمت برخوردارن، ایرانی و ساخت وطن هستن. الحمدلله



دراور پلاستیکی دل آسا

بانوی ایرانی
۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۵۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

دیشب آقای همسر با چهار ساعت تاخیر اومد. چشم انتظاری خیلی سخته اما این دفعه تصمیم گرفتم بر خلاف همیشه که یا سرسنگین می شدم یا غر غر میکردم ازش استقبال کنم. 


بعد از خوردن یه شربت خنک ، با خنده گفتم ازین به بعد بیشتر از یک ساعت تاخیر داشته باشی باید شب بهمون شام بدی.


نتیجه این شد که با وجود خستگی زیاد رفتیم بیرون و شله گوشت مشهدی رو که از غذاهای سنتی مشهد هست برای اولین بار مهمونش شدیم.


بعدشم چون هنوز وقت بود یه سر رفتیم یه سیسمونی تو بلوار امین و چنددست لباس برای گل پسر و نی نی تو راهی گرفتیم.


لباس های راحتی و تکه ای که همه ایرانی و از جنسای عالی بودن. خوبیشون این بود که این مارکهای ایرانی تا سه ساله هم همه مدل لباس دارند.


مارک به آوران و پاریز . که بخصوص دومی به قول بعضی ها مرگ نداره:)


یه خوبی دیگه این مارکها اینه که شلوارک هم دارن که من آستین کوتاه و شلوارکش رو گرفتم.


میخواستیم برای نی نی توراهی جوراب هم بخریم. خیلی قشنگ بودن. ازینا که عروسک روی جوراب دارن . اما با کمال تأسف روش نوشته بود: Made In China


با اینکه خیلی دلم میخواست، به خانم فروشنده گفتم که با اینکه قشنگن اماحیف که چینی هستن و از خریدش منصرف شدیم.


پوشاک ایرانی


به آوران، پاریز، کالای ایرانی، لباس تریکو، لباس راحتی، تولید ملی، جنس ایرانی، جنس چینی، سبک زندگی


بانوی ایرانی
۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

سلامی چو بوی خوش آشنایی!


گفتم شاید بد نباشد اول کاری توضیحی در مورد محتوای این بلاگ خدمتتون بگم.


پست های اینجا گاهی مربوط به زمان حال است و گاهی حکایت از گذشته دارند. 


حدودا از سال نود بود که تلاش های ما برای خرید کالای ایرانی شروع شد.


راه سختی به نظر می رسید. 


بخصوص آن اولها که کلمه جنس ایرانی یا کالای ایرانی در نظر مردم و بخصوص فروشنده ها٬ هم نا آشنا و نا مأنوس بود هم گاهی خنده آور!


البته کم نیستند افرادی که بعد گذشت این چهار پنج سال هنوز هم همان برخورد غیر وطن دوستانه را دارند و تا از ایرانی بودن کالا ازشان می پرسیم پوزخندی میزنند و می پرسند : برا حمایت از تولید ملی و این حرفا؟!


اما بانوی ایرانی و همسر خسته نشده اند و ان شاء الله هم نمی شوند. 


آنقدر که تقریبا حدود ۹۵  درصد خریدها و وسایلی که در منزل ما هست کاملا ایرانی است!


از لباس و پوشاک گرفته تا وسایل خانه و خورد و خوراک و ... .


آن درصد کوچولو هم معمولا مال اجناسی است که مشابه داخلی ندارند.


ما حتی اگر در پی خرید کادو برای دوستان و آشناهامون هم باشیم روی ایرانی بودنش حساس هستیم.


والبته در تمامی موارد روی خوب و با دوام و با کیفیت بودن جنس هم حساس هستیم.


با ما و داستان های پر پیچ و خم و البته جذاب خرید کالای ایرانی و تولید میهن همراه باشید.




تولید ملی، کالای ایرانی، پیشرفت اقتصاد ایران، ما می توانیم، بهار با یک گل آغاز می شود، سبک زندگی


بانوی ایرانی
۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۱۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بانوی ایرانی
۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۸:۲۴ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰ نظر